۱۳۹۱ آذر ۹, پنجشنبه

نشریه کودکان مقدمند٬ شماره ۹۸ منتشر شد


تجاوز جنسی به افراد خانواده که به اشتباه عبارت «زنای با محارم» برای آن بکار می رود، پدیده ای است جنسی که بین خویشاوندان نزدیک از یک خانواده رخ می دهد. مهمترین شکل آن ارتباط بین پدر و دختر است ولی بین مادر و پسر و خواهر و برادر و حتی در اشکال گوناگون دیگری نیز میتواند رخ بدهد.
این اتفاق بیشتر زمانی که مادر در خانه حضور ندارد رخ می دهد. ولی زمانی که یک و یا هر دو والدین به دلایلی چون اعتیاد و... در خانه حضور واقعی ندارند، و یا در نبود روابط جنسی سالم بین آنها خطر بروز چنین روابطی وجود دارد. هنگامی که این پدیده رخ می دهد اغلب به دلیل مسائل فرهنگی و ترس از برچسبهای بعدی و طرد شدن از جامعه، معمولا پنهان نگه داشته می شود.
این سکوت باعث بوجود آمدن مشکلات دیگری برای فرد قربانی و در نهایت جامعه می شود. گاهی مخفی نگاه داشتن این مسئله می تواند تداوم عمل تجاوز را باعث شود و یا حتی گاهی باعث فرار دخترها از خانه شود زیرا قربانی از افشای موضوع و گناهکار دانسته شدن از طرف دیگران می ترسد و با این اقدام تصمیم به نجات خود از وضعیت موجود دارد.
از آنجایی که ما در ایران در بیشتر زمینه ها و بویژه مواردی که عمکرد دولت زیر سوال است، آمار دقیقی نداریم و در این مورد خاص تابو بودن این مسئله که باعث مخفی نگه داشته شدن آن، باعث شده است که از تعداد واقعی قربانیان کاملا بی اطلاع باشیم، اما بنا به اظهارات کارشناسان مسائل اجتماعی، خانوادههایی با ساختار ضعیف اقتصادی و فرهنگی، بیشتر در معرض آسیب قرار دارند و خانوادههایی از طبقه مرفه بهتر می توانند با این مشکل کنار بیایند یا آن را پنهان کنند و یا به نوعی آن را حل کنند.
افراد تجاوزگر به ظاهر هیچ گونه ویژگی خاصی ندارند و به راحتی و بدون هیچ منعی در جامعه ظاهر می شوند، و نمی توان آنها را به گروه و یا دسته خاصی محدود نمود. اما از شاخصهای مهم در ایجاد این پدیده می توان از قدرتی نابرابر که بین زن و مرد در جامعه ای با تفکر مردسالار وجود دارد، نام برد. جامعه ای که تمامی قوانین آن بر علیه زنان است و آنان را کالای جنسی تلقی می کند، کالایی که فقط در اختیار مردان است و برای باز تولید همان جنس، که باید پاسخگوی نیاز مردان باشد بکار می رود. در چنین ساختاری مردان تجاوزگر (پدر و برادر) از قدرت مشروع بی حدی برخوردار هستند و دختران هیچ هویت مستقل و تعریف شده ای ندارند؛ که میتوان برای نمونه از منع مجازات پدر و گاهی برادر اگر شاکی خصوصی نداشته باشد، در قتلهای ناموسی نام برد. یا حتی گاهی در بعضی موارد می توان تحت عنوان تنبیه دختران، قتلی را مشاهده نمود که مداخله قانون را در مسائل خانوادگی و خصوصی منع می کند که مورد تایید و پذیرش دولت و مقامات جمهوری اسلامی است.
با توجه به مطالب بالا، می توان زمینه های تجاوز جنسی و تکرار آن را در خانواده در چند مورد دسته بندی کرد:
ــ زمانی که پدر از نفوذ بی حد در خانواده برخوردار است و نگرانی از پیگرد قانونی هم ندارد.
ــ با توجه به تفاوت تربیت دختران و پسران و جامعه پذیری آن٬ اینکه پسرها باید فعال باشند و دخترها منفعل در صورت رفتار ناپسند و زشت پسرها، دخترها باید سکوت و حتی گاهی گذشت کنند.
ــ قضاوتهای اجتماعی و فرهنگی که باعث می شود شخص قربانی زیر سوال برود و به چالش گرفته شود نه فردی که تجاوز کرده است، چون معمولا قربانیان دختران هستند و جامعه پدر سالار این فرصت را به قضاوت کنندگان می دهد تا شخص قربانی خطا کار باشد.
ــ همچنین میتوان به شرایط خانوادگی مانند شرایط اقتصادی، تحصیلات، اعتیاد، سوابق طلاق، گرایشات مذهبی و یا با پیشینه کیفری که فرد تجاوزگر در آن بزرگ شده است اشاره کرد.
با توجه به مطالعات انجام شده در زمینه های روانشناسی، افرادی که مشکلاتی در کنترل خشم یا عدم موفقیت در زمینه های مختلف زندگی یا ناتوانی در ارتباط سالم با خانواده دارند، بیشتر اعمال خشونت می کنند. چرخه خشونت می تواند تکرار شود؛ چه بسا پدرانی که شاهد خشونت و ناهنجاری در زندگی بوده اند و به راحتی در بزرگسالی به خشونت کنندگان تبدیل شوند.
در خانوادههایی که فرهنگ پدرسالار حاکم است و زنان را جزو اموال خود محسوب می کند و پدران را صاحب و مالک دختران خود می دانند، از آنها سوءاستفاده می شود. به طور کلی در خانواده هایی که ساختار سنتی و غیردموکراتیک دارند و یا خانواده هایی که با خودکامگی و تسلط و برتری شخص پدر روبرو هستند، امکان تجاوز جنسی بیشتری دیده شده است.
تجاوز جنسی در تمامی اقشار مختلف جامعه میتواند رخ بدهد اما آمارها حکایت از آن دارد که بیشتر در خانوادههایی این اتفاق می افتاد که  ساختار اقتصادی ضعیف دارند و یا بازتاب آن در طبقات فرودست بیشتر است.
تا زمانی که دولت جمهوری اسلامی نپذیرد که این مشکلات در جامعه وجود دارد و قربانیان را متهم کند، این خشونت در جامعه بازتولید می شود و نمیتوان از وقوع مجدد آن کاست.
باید چاره ای اندیشید، باید زنان را به حقوق خود آگاه کرد، باید خانه های امن فراهم کرد تا در صورت وقوع چنین حوادثی به اجبار به محیط ناامن خانه برگردانده نشوند.
نگرشهای پدرسالاری را باید از بین برد و باید از حقوق بیحد و غیرانسانی مردان کاست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر