۱۳۹۱ مهر ۱۸, سه‌شنبه

فقر و فحشا در ايران


در کشوري که همه سردمداران و مسئولان آن دم از حقوق انساني و يا بقول خودشان حقوق بشر اسلامي ميزنند؛ فقر بيداد ميکند. جاي تعجب دارد که اصلا اسلام ربطي به حقوق انسان داشته باشد. برعکس وجود اسلام سياسي و حاکميت اسلامي خود ناقض و نافي حقوق بشر است. براي اثبات اين موضوع استدلال زيادي لازم نيست در هر کجاي جهان که اسلام سياسي و گروههاي اسلامي وجود دارند مهر ضديتشان را با انسان و آزادي هاي انساني کوبيده اند و ترکش ترور و جنايت وحشيگري اسلام "عزيزشان" همه جاي جهان را گرفته است.
اين ترفند جديد حکومت اسلامي است که نام جديدي براي حقوق انساني گذاشته است که ضعفها و نقض حقوق انساني را با آن بپوشاند. در ايران اسلامي زنان جايگاهي ندارند. در بسياري موارد آنها از نداشتن رشته هاي دانشگاهي و کار رنج ميبرند.  بسياري از زنان در ايران يا دنبال شغل  ميگردند يا براي بدست آوردن آن بايد به کارفرما و دلال و واسطه و غيره که عمدتا از اشخاص دولتي هستند از جسم و روح خود مايه گذاشته و باج بدهند. اصولا زنان در جمهوري اسلامي براي تأمين مخارج زندگي معمولي خود به دو روش برخورد ميکنند: ۱- يا در کوچه و بازار تن فروشي ميکنند ۲- يا به کارفرماها و واسطه هاي حکومت اسلامي باج ميدهند؛ و اين همان حقوق بشر اسلامي در ايران است.
اگر چه در ايران همواره آمار دقيقي در اين موارد در دست نيست اما آنگونه که آمار روزانه مردم نشان ميدهد؛ حدود ۲۰ درصد از زنان در ايران تحت حاکميت رژيم اسلامي وضعيت شغلي درستي دارند که اين تعداد نيز بيشتر شامل وابستگان و دورو بريهاي سران حکومت هستند و ۸۰ درصد مابقي زنان در اين کشور در وضعيت بسيار نامناسب و بدي که در شأن انسان نيست بسر ميبرند.
همان مهريه که از آن بعنوان يک پشتوانه زن مسلمان ياد ميکنند در ايران اسلامي زنان تا وقتي که با همسر خود حتي در شرايط بد جسمي و روحي زندگي ميکنند، گرفتني نيست هم به دليل عرفي که اين حکومت در کشور ايجاد کرده و هم به دلايل ديگر از جمله دادگاههاي مردسالار و وابسته به دولت که قضات آن از طرف مقامات بالا (رئيس قوه قضائيه) نصب شده اند.
در ايران در صورت طلاق، يک زن ميتوانند مهريه خود را به اجرا بگذارند که فقط در تئوري و روي کاغذ آسان به نظر ميايد و در عمل پس از سالها انتظار در صف دادگاهها و قانون توانايي مالي مرد به انتظار نشسته و يا براي گرفتن اين مهريه که جمهوري اسلامي براي حقوق زن روي آن مانور ميدهد باز هم به باج دادن از طريق تن و جسم خود بپردازند يا با آقايان دادستانها و قضات و يا براي مخارج زندگي ساده خود تن فروشي کنند. اين گفته ها داستان نيست؛ واقعيت  ملموس زندگي زنان در ايران تحت حاکميت سياه رژيم اسلامي است.
متأسفانه هيچ سازمان جهاني دفاع از حقوق انساني و حقوق زنان، عليه نقض حقوق بشر انساني فعاليتي نمي کند. شايد اين سازمانها آشنايي با اين واقعيت تلخ زندگي زنان در ايران را نداشته و براي آنان قابل فهم نبوده است و هرگز دست نياز اين زنان بيچاره را نگرفته اند و حتي از کوچکترين کمک به آنان خودداري کرده اند و همچنان اين زنان در آن جهنم به ادامه زندگي فلاکتبار خود عليرغم ميل و خواسته خود ادامه ميدهند. چون نه راه فراري از جهنم جمهوري اسلامي دارند و نه راه نجاتي براي گذراندن زندگي ساده و معمولي خود.
آيا اين زنان در ايران انسان به شمار نمي آيند؟ آيا حق يک زندگي معمولي را ندارند؟ حتي زناني که در خانه هايشان ناخواسته کار ميکنند تحت کنترل شديد افکار دگم و بسته و عقب مانده اسلامي و سيستم مرد سالار قرار مي گيرند و مانند يک کارگر که مورد ظلم و استثمار کارفرما و جامعه سرمايه داري واقع ميشوند. آنها حتي براي مسائل شخصي خود اجازه تصميم گيري ندارند، زيرا قانون اسلامي به آنان اجازه نداده و دوم اينکه فرهنگ و عرف و سنت که بازهم در نتيجه حکومت اسلامي و سيستم مردسالار آنها را مورد ظلم و تعدي مردان قرار داده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر