۱۳۹۱ آذر ۱۹, یکشنبه

تفکیک جنسیتی دانشگاهها یا انقلاب(سرکوب) فرهنگی دوم


سیاست تفکیک جنسیتی در جمهوری اسلامی ابعاد مختلفی را پوشش میدهد. عوامل جمهوری اسلامی از سال 57 که هنوز حکومت اسلامی پا نگرفته بود شروع به اسلامیزه کردن اقشار و ابعاد مختلف جامعه کردند. در ابتدای امر، خمینی فرمان رعایت پوشش حجاب را در ادارات دولتی داد واتفاقا از همان ابتدای کار هم با مخالفت مردم علی الخصوص زنان مواجه شد. ولی عوامل جمهوری اسلامی گزینه سرکوب را تیک زدند و شروع به سرکوب کردند و در ادامه، سیاست حجاب اجباری، وضع قوانین مردسالارنه بر پایه دین و مذهب، سیاست تفکیک جنسیتی در مراکز تحصیلی، در باشگاههای ورزشی و تفریحی، در اتوبوسها و حتی صف های خرید مواد خوراکی و غیره و غیره را عملی کردند. ابزار پیاده سازی این سیاست از ابتدا فشار، اجبار، سرکوب و حتی شکنجه بوده و هست. چرا که این سیستم دیکتاتوری و مذهبی با کنترل زنان و مبارزه با آنها خواسته نیمی از جمعیت یک جامعه رو کنترل کند. در واقع سیاست تفکیک جنسیتی بار تبعیضی بالایی داشته است و در طول سه دهه گذشته، بخش عظیمی از زنان را از شرکت در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، ورزشی و علمی محروم ساخته است. این سیاست تا به امروز ادامه داشته است. تا جائیکه نتایج مطالعات مجمع اقتصاد جهانی در سال ۲۰۱۲ نشان می‌دهد که ایران در زمینه شکاف جنسیتی، از بین ۱۳۵ کشور جهان، با دو پله سقوط نسبت به سال ۲۰۱۱، رتبه ۱۲۷ را به دست آورده است.
در رابطه با دانشگاه، سیاست تفکیک جنسیتی بر میگردد به " انقلاب فرهنگی" . انقلاب فرهنگی یک سری سیاست ها و اقداماتی بود که جمهوری اسلامی در راستای اسلامیزه کردن دانشگاهها در رابطه با نظام آموزش عالی انجام داد. این برنامه و سیاست را در سالهای بین 59 تا 62 که دانشگاهها را تعطیل کرد پیش رفت. سوال اینجاست چرا اسلامیزه کردن دانشگاهها؟ چرا انقلاب فرهنگی و اساسا انقلاب فرهنگی به چه معنا هست؟ و تفکیک جنسیتی چه رابطه ای به انقلاب فرهنگی دارد؟
در سالهای اول بعد از انقلاب 57 ، دانشگاهها یکی از مراکز جدی مخالفت با خمینی و جنبش اسلامی بود و گروههای مختلف سیاسی در دانشگاه ها بطور علنی فعالیت می کردند. فضای ایجاد شده بعد از انقلاب از نظر سیاسی و اجتماعی و دست بالا داشتن مردم و مشخصا سازمانها و احزاب سیاسی ضدسلطنتی و ضد مذهبی و فعالیت علنی آنان بشدت نیروهای ملی- اسلامی به رهبری خمینی را نگران کرده بود. و به دلیل هراس شدیدی که اسلامیها از فضای اعتراضی دانشگاهها داشتند،  در سال 59 خمینی به تصفیه و اسلامیزه کردن دانشگاه‌ها تأکید کرد و هم چنین به ضرورت ایجاد «انقلاب اساسی در دانشگاه‏های سراسر کشور»، «تصفیه اساتید مرتبط با شرق و غرب»، «تبدیل دانشگاه به محیطی برای تدوین علوم عالی اسلامی» و «عدم وابستگی آن به احزاب، کمونیسم و مارکسیسم»  و هم چنین "پیوند حوزه و دانشگاه" اشاره کرد. سپس با دادن فرمان حمله،  نیروها و اراذل و اوباش نظام به دانشگاهها حمله کردند و با دانشجویان درگیر شدند و با دستگیری و به گلوله بستن دانشجویان و مردم و کشتن و دستگیر و بازداشت کردن بسیاری از دانشج.یان و اساتید و مردم تصمیم به بستن دانشگاه را عملی کردند. همه این بساطی که پیاده شد، به دلیل نگرانی و هراسشان از فضای سیاسی و علی الخصوص فضای چپ، مارکسیستی و کمونیستی دانشگاه بود و تنها با بستن چند ساله دانشگاه ها سعی کردند از این فضا خلاص شوند.
این روند ادامه پیدا کرد اما مشخصا از اواخر دهه هفتاد و در دهه هشتاد و با عروج اعتراضات در سال 88 جنبش اعتراضی و سرنگونی طلبانه در دانشگاه ها بیش از پیش حکومت را عقب راند تا اینکه جمهوری اسلامی اقدام به اجرای کردن با شدت بیشتر سیاست تفکیک جنسیتی و اخراج اساتید سکولار و دانشجویان سکولار و حتی کارمندان دانشگاه که تشخیص میدهد مخالف رژیم هستندکرده است، و در واقع به نوعی دارد "یک انقلاب فرهنگی دیگری" را پیش میبرد.
هدفی که حکومت دنبال میکند همانگونه که اشاره کردم کنترل فضای سیاسی دانشگاه هست. دانشگاه از ابتدای شروع به کار جمهوری اسلامی به عنوان سنگر آزادی و برابری و هم چنین دانشجویان به عنوان پرچمداران آزادی و برابری عمل کردند. و این برای رژیم یک امر ثابت شده است. جالب اینجاست که  با تمام سرکوب ها ، بگیر و ببندها و اسلامی کردن دانشگاهها، حکومت نتوانسته سیاست خود را عملی کند و آنچه که میخواهد را پیاده کند. نگرانی و ترس رژیم از دانشگاهها کتمان ناپذیر است. به همین دلیل با سیاست تفکیک جنسیتی ابزار کنترلی ایجاد کرده که بتواند دانشگاهها را مهار کند.  جدا کردن دانشجوهای دختر و پسر سیاستی فراتر از این را پیش میبرد که جلوی ارتباط آزادانه دانشجوهای دختر و پسر را بگیرد و این همه و همه در جهت کنترل فضای دانشگاه هست. این ترس و نگرانی را چه چیزی ایجاد میکند؟
اینکه در طول سه دهه گذشته دانشگاه ثابت کرده که همچنان سنگر آزادی و برابری هست و با همه فشارها و سیاست های ضدانسانی جمهوری اسلامی این سنگر رو حفظ میکنند.  اعتراضات دانشجویان در دهه 80  و مشخصا دانشجویان چپ که بسیار رادیکال و پیشرو خواسته های قشرهای مختلف جامعه از مطالبات دانشجویان تا زنان و کارگران و.... را مطرح میکردند نمونه بارزی ازمبارزات دانشجوئی است. این دانشجویان با شعارهای "تفکیک جنسیتی ملغی باید گردد" ، "آزادی برابری" ، "حجاب اجباری لغو باید گردد" ، "جنبش دانشجویی متحد جنبش کارگری و جنبش زنان است" ، " سوسیالیسم یا بربریت" "آزادی برابری هویت انسانی" "یک کره زمین یک نژاد و آنهم نژاد انسانی" و شعارهای رادیکال دیگر به جنگ با قوانین ارتجاعی حاکم بر جامعه و دانشگاه و فضای ضد انسانی ، خفقان و پرمعضل جامعه رفتند. هم چنین اتفاقاتی که در کوی دانشگاه در اواخر دهه 70 افتاد و جنایاتی که رژیم  با حمله به کوی دانشگاه انجام داد. و بسیاری اقدامات و مبارزات دانشجوئی در سراسر ایران. هرچند این اعتراضات با سرکوب و دستگیری از سمت جمهوری اسلامی مواجه شده ولی تاثیر مبارزات دانشجوئی همیشه ماندگار شده و هیچوقت نگرانی و هراس رژیم از بین نرفته. چرا که اگر در دانشگاهی فضای سرکوب ایجاد کرده، در دانشگاه دیگری جنبش دانشجوئی به پا خواسته است. و این اتفاقات این پیام را به حکومت میرساند که " دانشگاه زنده است" .
در این اواخر علی الخصوص بعد از اعتراض 88 که فضای اعتراضی جامعه و دانشگاهها دارد تشدید میشود و مردم منتظر روزنه ای برای شروع اعتراضات خیابانی هستند، به نگرانی جمهوری اسلامی افزوده شده و سعی دارد در قالب تفکیک جنسیتی و اسلامی کردن دانشگاهها، ابزار کنترل دانشگاه، این پایگاه سیاسی جامعه را قویتر کند. مبادا جنبش دانشجوئی به پا خیزد و شعله های یک انقلاب را روشن کند.  بنابراین حکومت این بساط را راه انداخته است.
اما آیا جمهوری اسلامی در پیاده سازی این سیاست موفق شده است؟ آنچه بطور کلی از جامعه ایران مشخص است شکست این حکومت در همه عرصه بجز عرصه چپاول و غارت مردم و جنایت است. عرصه تفکیک جنسیتی و اسلامیزه کردن کلیت جامعه یکی از عرصه هایی است که رژیم در آن شکست خورده است. فضایی که مردم در آن زندگی می کنند، از روابط دختران و پسران، تا پارتی های مختلط و فستیوالهایی نظیر آب بازی و مو فرفری ها که بارها به ان اشاره کردم، نشان میدهد که جامعه ایران علی الخصوص نسل جوان ایران، زیر بار تفکیک جنسیتی نمیروند و مشخصا زنان که تحت هیچ فشاری زیر بار حجاب نمی روند. عقب زدن این مقوله توسط دانشجویان را نیز بارها و بارها در فضای دانشگاه مشاهده کرده ایم. نمونه اخیر آن دانشگاهی در کردستان بود که در ابتدای سال تحصیلی 91-92 و پس از مدت کوتاهی از پیاده سازی چند باره سیاست تفکیک جنسیتی، دختران دسته جمعی به کلاس پسران و بالعکس پسران دسته جمعی به کلاس دختران رفتند. این یعنی شکست سیاست رژیم. دانشجویان زیر بار فشارهای جمهوری اسلامی نمیروند و اقدامات رژیم را از طریق راههای مختلف پس میزنند. این جدال تا دست یابی به آزادی و برابری ادامه دارد. دانشگاه زنده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر