۱۳۹۱ آبان ۱۰, چهارشنبه

جمیس اودا تولکی ترگور: فقر و فحشا در ايران


http://www.rowzane.com/index.php/articles-archiev/111-misc/11398-b.html



 jemz
Jemis Oda toulaki jemis71@live.se
در کشوري که همه سردمداران و مسئولان آن دم از حقوق انساني و يا بقول خودشان حقوق بشر اسلامي ميزنند؛ فقر بيداد ميکند. جاي تعجب دارد که اصلا اسلام ربطي به حقوق انسان داشته باشد. برعکس وجود اسلام سياسي و حاکميت اسلامي خود ناقض و نافي حقوق بشر است. براي اثبات اين موضوع استدلال زيادي لازم نيست در هر کجاي جهان که اسلام سياسي و گروههاي اسلامي وجود دارند مهر ضديتشان را با انسان و آزادي هاي انساني کوبيده اند و ترکش ترور و جنايت وحشيگري اسلام "عزيزشان" همه جاي جهان را گرفته است.
اين ترفند جديد حکومت اسلامي است که نام جديدي براي حقوق انساني گذاشته است که ضعفها و نقض حقوق انساني را با آن بپوشاند. در ايران اسلامي زنان جايگاهي ندارند. در بسياري موارد آنها از نداشتن رشته هاي دانشگاهي و کار رنج ميبرند.  بسياري از زنان در ايران يا دنبال شغل  ميگردند يا براي بدست آوردن آن بايد به کارفرما و دلال و واسطه و غيره که عمدتا از اشخاص دولتي هستند از جسم و روح خود مايه گذاشته و باج بدهند. اصولا زنان در جمهوري اسلامي براي تأمين مخارج زندگي معمولي خود به دو روش برخورد ميکنند: ۱- يا در کوچه و بازار تن فروشي ميکنند ۲- يا به کارفرماها و واسطه هاي حکومت اسلامي باج ميدهند؛ و اين همان حقوق بشر اسلامي در ايران است.
اگر چه در ايران همواره آمار دقيقي در اين موارد در دست نيست اما آنگونه که آمار روزانه مردم نشان ميدهد؛ حدود ۲۰ درصد از زنان در ايران تحت حاکميت رژيم اسلامي وضعيت شغلي درستي دارند که اين تعداد نيز بيشتر شامل وابستگان و دورو بريهاي سران حکومت هستند و ۸۰ درصد مابقي زنان در اين کشور در وضعيت بسيار نامناسب و بدي که در شأن انسان نيست بسر ميبرند.
همان مهريه که از آن بعنوان يک پشتوانه زن مسلمان ياد ميکنند در ايران اسلامي زنان تا وقتي که با همسر خود حتي در شرايط بد جسمي و روحي زندگي ميکنند، گرفتني نيست هم به دليل عرفي که اين حکومت در کشور ايجاد کرده و هم به دلايل ديگر از جمله دادگاههاي مردسالار و وابسته به دولت که قضات آن از طرف مقامات بالا (رئيس قوه قضائيه) نصب شده اند.
در ايران در صورت طلاق، يک زن ميتوانند مهريه خود را به اجرا بگذارند که فقط در تئوري و روي کاغذ آسان به نظر ميايد و در عمل پس از سالها انتظار در صف دادگاهها و قانون توانايي مالي مرد به انتظار نشسته و يا براي گرفتن اين مهريه که جمهوري اسلامي براي حقوق زن روي آن مانور ميدهد باز هم به باج دادن از طريق تن و جسم خود بپردازند يا با آقايان دادستانها و قضات و يا براي مخارج زندگي ساده خود تن فروشي کنند. اين گفته ها داستان نيست؛ واقعيت  ملموس زندگي زنان در ايران تحت حاکميت سياه رژيم اسلامي است.
متأسفانه هيچ سازمان جهاني دفاع از حقوق انساني و حقوق زنان، عليه نقض حقوق بشر انساني فعاليتي نمي کند. شايد اين سازمانها آشنايي با اين واقعيت تلخ زندگي زنان در ايران را نداشته و براي آنان قابل فهم نبوده است و هرگز دست نياز اين زنان بيچاره را نگرفته اند و حتي از کوچکترين کمک به آنان خودداري کرده اند و همچنان اين زنان در آن جهنم به ادامه زندگي فلاکتبار خود عليرغم ميل و خواسته خود ادامه ميدهند. چون نه راه فراري از جهنم جمهوري اسلامي دارند و نه راه نجاتي براي گذراندن زندگي ساده و معمولي خود.
آيا اين زنان در ايران انسان به شمار نمي آيند؟ آيا حق يک زندگي معمولي را ندارند؟ حتي زناني که در خانه هايشان ناخواسته کار ميکنند تحت کنترل شديد افکار دگم و بسته و عقب مانده اسلامي و سيستم مرد سالار قرار مي گيرند و مانند يک کارگر که مورد ظلم و استثمار کارفرما و جامعه سرمايه داري واقع ميشوند. آنها حتي براي مسائل شخصي خود اجازه تصميم گيري ندارند، زيرا قانون اسلامي به آنان اجازه نداده و دوم اينکه فرهنگ و عرف و سنت که بازهم در نتيجه حکومت اسلامي و سيستم مردسالار آنها را مورد ظلم و تعدي مردان قرار داده است.
.

جمیس اودا تولکی ترگور: مرزبندي براي "آزادي بيان" هموار کردن راه براي به بند کشيدن"آزادي بيان" است

http://www.rowzane.com/index.php/articles-archiev/111-misc/11470-b.html



 jemz
Jemis Oda toulaki jemis71@live.se
انتشار قسمتي از فيلم "زندگي محمد" در فضاي مجازي(يوتوب)، خبر سازشده است. اين فيلم به کارگرداني "سام باسيل" در آمريکا ساخته شد و قبل از انتشار در يوتوب فقط يکبار درسالني در هاليود به شکل خصوصي نمايش داده شده است و قرار بر اين بوده که در سالگرد حادثه يازده سپتامبر در کليساي تري جونز (کشيشي که قرآن را آتش زد) به نمايش عمومي گذاشته شود ولي نمايش اين فيلم در کليسا لغو شد. با اين حال قسمتي از اين فيلم توسط تعدادي از قبطيان مهاجر مصري در يوتوب انتشار پيدا کرد.
به دنبال انتشار فيلم،اعتراض هاي مسلمانان تحت تحريک بنياد گريان اسلامي در کشورهاي مصر، ليبي،يمن و...آغاز شد. در نتيجه اين اعترض ها در همان روزهاي اول سفيرآمريکا به قتل رسيد واين  شورش و بلوا هنوز در حال قرباني گرفتن از مردم است. فتوا آيت الله ها و مفتي ها براي کشتن کارگردان و عوامل اين فيلم يکي پس از ديگري صادر شد  وعلاوه بر آن جايزه هائي براي تشويق به اجراي اين آدمکشي تعيين گرديده است.
فيلم "زندگي محمد" بدون شک، يک فيلم سطح پائين چه از لحاظ ساخت و چه سناريو است و توسط مسيحان تندرور عليه مسلمانان ساخته شده که در بين خود مسيحيان هم با انتقاد هاي زيادي روبرو مي باشد. اين فيلم مذهب را به نقد نمي کشد بلکه در تلاش است که براي مسيحيت وجه کسب کند و با به سخره گرفتن محمد سعي دارد که مسيح را تبليغ کند.
اما فارق از اهداف ساخت وانتشار اين فيلم، بايد گفت در جامعه امروز آزادي بيان شرط اول رهائي از تحجروناداني است.آزادي بيان مرز ندارد و نبايد براي آن،  به اسم احترام به اعقايد و احساسات ديگران مرز و بند گذاشت. اين مرز بندي ها به هر شخص يا گروهي اجازه مي دهد که در مقابل هر سخني  که مخالف با اهداف و اعقايد خود ببيند، هر گونه خشونتي را انجام دهند. بر مبناي همين استدلال، بنياد گراياني به مانند طالبان وجمهوري اسلامي ايران به خود اجازه هر جنايتي را مي دهند. جواب هر انساني که  درباره هر موضوع و يا هر پديده اي نظر خود را اعلام کند، مرگ نيست. روحانيون اديان بر بال تعصب هاي ديني سوار هستند و ادامه حياتشان در ايجاد تقدس مي بينند.
اين شيادان در طول تاريخ  با ايجاد تقدس و نسبت دادن مالکيت اين تقدس به مردم، براي خود حاشيه امنيت ايجاد کرده اند و هرجا که منافع خود را در خطر ديده اند با تمام قوا در مقابل آن ايستاده اند. مرزبندي براي "آزادي بيان" هموار کردن راه براي به  بند کشيدن"آزادي بيان" است خواه اين مرزبندي از طرف بنياد گرايان مذهبي باشد، خواه از طرف روشنفکران حق طبيعي هر انسان درک آزادانه از محيط اطرافش است و به طبع آن حق دارد برداشت خود را اعلام کند در اين فرآيند است که آگاهي زائيده مي شود.
 عده اي معتقدهستند  چون محمد براي مسلمانان مقدس است هيچ کس حق ندارد از او چهره اي خارج از تعاريف مسلمانان ارائه دهد تا با احساسات آنان بازي نشود. حال سوال اينجاست، افرادي که از محمد ودينش برداشت ديگري دارند کجا بايد تبادل نظر کنند؟ آيا اين افراد نبايد نظر خود را اعلام کنند و از جامعه جواب بگيرند؟ به طور حتم اين افراد هم بايد نظر خود را اعلام کنند و جواب آنها هم حکم مرگ نيست . روحانيون با اين احکام مي خواهند فضائي را ايجاد کنند تا ديگر هيچکس  جرات نکند  اسلام را به زير تيغ نقد بکشد . منطق دين خشونت است و در زمان حال اسلام سياسي پرچمدار آن و مجريان آن براي حفظ قدرت از هيچ جنايتي کوتاهي نخواهند کرد.
امروز بر همه ما واجب است که اجازه ندهيم آزادي بيان با استدلا ل هاي فريبکارانه به زنجير کشيده شود و با دست خود به بازار دکان داران دين رونق دهيم . فيلم" زندگي  محمد" يک نظر است و بايد آزادانه مطرح شود و منتقدان آن هم بايد در فضائي بدور از خشونت نظرشان را اعلام کنند.

جمیس اودا تولکی ترگور: جمهوري اسلامي هرگز


http://www.rowzane.com/index.php/articles-archiev/111-misc/11469-b.html
 


 jemz
Jemis Oda toulaki jemis71@live.se

باز هم اخبار جنايت و تجاوز مقدس به گوش مي‌رسد، جنايتي از پيروان اسلام، کسانيکه خود را ولايتمدار مي‌دانند. بگذاريد بدون ايما و اشاره آشکارا دليل اين جناياتي که بيش از سي و چند سال است دامن گير فرزندان شجاع ايران شده است بيان نمايم. مگر يادمان رفته است هنگاميکه مي‌خواستند زنان مبارز را اعدام نمايند، ابتدا آنها را تحويل همين سربازان گمنام امام زمان مي‌دادند تا به آنان تجاوز نمايند؟ زيرا الله از اعدام دختر باکره غضبناک مي‌شود! چه خوشمان بيايد و چه نيايد، چه  مسلمانان متعصب، خشمگين شوند و چه نشوند، چه مراجع به اصطلاح اصلاح طلب بيان اين حقايق را کاري شيطاني بدانند و چه ندانند؛ ريشه‌ تمامي اين جنايات در دين اسلام نهفته است
.
مگر در تاريخ نخوانده‌ايم که محمد ابن عبدالله تمامي مردان قوم بني‌قريظه را کشت و تمامي زنان و دختران آنان را ميان سربازانش تقسيم  نمود و تعداد زيادي از آنان را فروخت تا اسحله بخرد؟ مگر در تاريخ نخوانده‌ايم که محمد ابن عبدالله چگونه زني از زنان زيباروي بني‌نضير را پس از اينکه شوهرش در جنگ کشته شد؛ ابتدا سربازانش او را از ميان جنازه‌ها عبور دادند و پس از اينکه محمد قيافه‌ اين زن را ديد او را براي خودش انتخاب نمود
.
مگر در تفسير الميزان نخوانده‌ايد که اسلام مجوز تجاوز جنسي را به زنان شوهردار مي‌دهد؟ چرا نبايد از دليل اين جنايات گفت؟ چرا خود را گول مي‌زنيم و به روشن شدن شمعي در تاريکي بسنده کرده‌ايم و هرگز به فکر خارج شدن از چاله‌ تاريکي که اين جانوران اسلامي براي ما ايجاد کرده اند، نيستيم که نور خورشيد را ببينيم؟
تا پيروان متعصب اين دين جنايت پيشه هستند جناياتي مانند جنايت کهريزک بر مردم اين کشور وارد خواهد شد، از دست همه‌ کسانيکه به طريقي اقدام به بريدن زبانها مي‌نمايند بايد خون گريست! بنابراين دين اسلام دين جنايت است و خون،
پس: جمهوري اسلامي هرگز

۱۳۹۱ آبان ۹, سه‌شنبه

ایران تریبونال: مینا احدی ملکه مصطفی سلطانی کاوه شهروز

ایران تریبونال}مینا احدی ملکه مصطفی سلطانی کاوه شهروز

پیام حمید تقوائی به سازماندهندگان دادگاه ایران تریبونال در لاهه: ایران تریبونال اولین گام در به محاکمه کشیدن رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی!


برگزاری دادگاه ایران تریبونال را به سازماندهندگان و فعالین آن صمیمانه تبریک میگویم. در این دادگاه قربانیان جمهوری اسلامی تصویر زنده و تکاندهنده ای از جنایات این رژیم فاشیستی در برابر چشم مردم دنیا قرار دادند. کسانی که خود و یا نزدیکانشان سالها زندان و شکنجه های قرون وسطائی حکومت اسلامی را تحمل کرده اند و یا عزیرانشان بدست جانیان حاکم اعدام شده اند فرصت یافتند تا یکی از دهشتناک ترین جنایات تاریخ معاصر را بطور مستند و غیر قابل انکاری افشا کنند.

جنایات جمهوری اسلامی، نه تنها در دهه شصت بلکه در تمام طول حیات ننگینش، برای مردم ایران واقعیت شناخته شده ای است. باید این واقعیت را بطور زنده و ملموس و مستند در برابر چشمان مردم دنیا قرار داد. نباید اجازه داد تا مرور زمان جنایات این حکومت را در اذهان کمرنگ کند و یا آنرا به یک واقعیت عادی و پذیرفته شده مبدل سازد. دولتها از کنار این جنایات میگذرند ولی مردم جهان باید بدانند و در کیفر خواست مردم ایران علیه رژیم فاشیستی جمهور ی اسلامی شریک شوند. برگزاری دادگاه ایران تریبونال گام مهمی در این جهت است. این اقدامی است که میتواند و باید زمینه برگزاری دادگاه رسمی و محاکمه واقعی سران حکومت اسلامی را فراهم کند.

از نظر سیاسی نیز برگزاری این دادگاه گام موثری در مبارزه علیه جمهوری اسلامی است. بررسی و مستند ساختن جنایات حکومت در دهه شصت کل نظام جمهوری اسلامی، با همه جناحها و باندهای مختلفش از خمینی و خامنه ای تا رفسنجانی و موسوی و کروبی و بسیاری از دوخردادیهای دیروز و امروز که همگی جزو مقامات و مسئولین رژیم، و یا مانند احمدی نژاد تیر خلاص زن جزو عاملین مستقیم جنایات رژیم، در دهه شصت بوده اند را تماما افشا و رسوا میکند و کل این ماشین جنایت و آدمکشی را به محاکمه میکشد. مستندات و واقعیات مطرح شده در این دادگاه تاکید دیگری است بر اینکه جمهوری اسلامی نه نماینده مردم ایران بلکه قاتل آنان است، هیچ مشروعیت و قانونیتی ندارد و باید در سطح جهان منزوی بشود.

دهه شصت تنها برگی از پرونده قطوری است که با خون و رنج و درد هزاران انسان شریف و آزاده نوشته شده است. جنایات حکومت اسلامی از همان فردای بقدرت رسیدنش با به گلوله بستن کارگران بیکار، اسید پاشی به صورت زنان، حمله به کردستان و ترکمن صحرا و یورش به دانشگاهها آغاز شد و تا همین امروز در سراسر ایران ادامه دارد. دادگاه ایران تریبونال میتواند اولین گام باشد در باز کردن کل این پرونده و بررسی جنایات این حکومت در دوره قبل از سی خرداد شصت، در دوره جنگ با عراق، در سرکوب خیزش انقلابی ۸۸،
و همین امروز دراعدامهای جمعی و در بازداشت و شکنجه و سرکوب کارگران و زنان و دانشجویان و جوانان معترض در سراسر ایران.

ایران تریبونال از نظر حقوقی یک دادگاه سمبلیک است که قضاوت و حکم آن ضمانت اجرائی ندارد ولی از نظر سیاسی یک تعرض و پیشرفت واقعی جنبش سرنگونی طلبانه مردم علیه جمهوری اسلامی است. شاهدین دادگاه با سری برافراشته و با صدائی محکم و با صلابت پرده از جرئیات جنایات حکومت برداشتند، کیفرخواست کل مردم ایران علیه جانیان حاکم را اعلام داشتند و گفتند که قصدشان نه انتقامجوئی بلکه اجرای عدالت است. این دادخواهی امری سیاسی است و مجریان آن در نهایت خود مردم بپاخاسته ایران خواهند بود. دور نیست روزی که مردم انقلابی ایران این رژیم فاشیستی را سرنگون کنند و سران آنرا در دادگاههای علنی و مردمی در خود ایران به محاکمه بکشند. برگزاری دادگاههایی نظیر ایران تریبونال، در شرایطی که هنوز جانیان در حکومتند، نوید دهنده آنست که چنین روزی بزودی فراخواهد رسید.

برگزاری ایران تریبونال را یکبار دیگر به سازمان دهندگان و فعالینش، به شاکیان و شاهدانش، به خانواده های جانباختگان و زندانیان سیاسی که به برگزاری آن کمک کردند تبریک میگویم و دست همه آنها را به گرمی میفشارم.
    
حمید تقوائی دبیر کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران
٢۹ اکتبر ٢۰۱٢  

برهنه شدن زنان ایرانی ادامه دارد!


توحش در برهنگی نیست،
توحش در چادرِ سفید کودک 9 ساله ایست که در حجله و با رنگ و روی پریده به خون روی ملحفه خیره شده ...
تمدن در پوشیدگی نیست،
تمدن در ستیز با جنائی کردن بدن انسان است
ما عصر نوینی را شاهد خواهیم بود، بگذارید این دو جبهه شکل بگیرند
همۀ مذاهب و همۀ فرهنگهای عقب مانده آنسوی این میدان نبرد قرار دارند
و ما طبل زنان و هلهله کشان بسویشان رژه میرویم
و ما بر پرچم خود عکس برهنۀ زنی را در دست داریم به یاد همۀ زنهای سوزانده شده، سنگسار شده، تجاوز شده و تحقیر شده
ما ارتشِ انسانیم
ما همۀ انسانیم

۱۳۹۱ آبان ۸, دوشنبه

گزارش تصویری از شرکت حزب کمونیست کارگری در آکسیون اعتراضی برای آزادی کارگران زندانی گوتنبرگ ۲۷ اکتبر 2012




گزارش تصویری از شرکت حزب کمونیست کارگری در آکسیون اعتراضی برای آزادی کارگران زندانی گوتنبرگ ۲۷ اکتبر 2012 عکس از جمیس اودا تولکی ترگور

حزب کمونیست کارگری: اعتراضات کارگری


کارگران بازنشسته ذوب آهن اصفهان:
طبق تصمیم قبلی کارگران بازنشسته ذوب آهن اصفهان روزهای یکشنبه و سه شنبه هر هفته در محل دفتر بازنشستگی ذوب آهن تجمع میکنند و درمورد ادامه تلاش های خود برای متحقق شدن خواست های خود بحث و تبادل نظر میکنند. آخرین تجمع کارگران روز یکشنبه ٧ مهرماه بود که حدود ٥٠٠ نفر از آنها در ساعات تعیین شده در دفتر جمع شدند. طبق گزارشی که به ما رسیده است حقوق ماه مهر کارگران بازنشسته نیز که به تعویق افتاده بود به حساب آنها واریز شد اما هنوز مابه التفاوت افزایش حقوق کارگران پرداخت نشده است.
یک دستاورد دیگر بازنشستگان ذوب آهن در جریان مبارزات اخیر آنها افزایش دریافتی بازنشستگانی بود که در سنین ٦٧، ٦٨ و ٧٠ سالگی بازنشست شده بودند. تاکنون به این دسته از کارگران ده روز سنوات تعلق میگرفت، اما با اعتراضات کارگران وضع حقوقی این بخش ازبازنشستگان با حقوق بازنشستگان کنونی همسان شده است. دریافتی آنها بجای ١٠ روز سنوات به ٣٠ روز افزایش یافته و مابه التفاوت به حساب آنها واریز شده است.
کارگران بازنشسته صنایع فلزی تهران:
طبق گزارش اتحادیه آزاد کارگران ایران، کارگران بازنشسته صنایع فلزی شماره ٢ برای پیگیری مطالبات خود اولین مجمع عمومی خود را روز ٦ مهرماه در محل کارخانه برگزار کردند. کارگرانی که در طول سه سال گذشته بازنشست شده اند هیچکدام سنوات خود را دریافت نکرده اند. در مجمع عمومی روز شنبه که حدود ١٠٠ نفر از باز نشستگان صنایع فلزی حضور داشتند حول چگونگی رسیدن به مطالبات شان به بحث و تبادل نظر پرداختند و ٤ نماینده از میان خود انتخاب کردند و خواست خود را با مدیر عامل کارخانه مطرح کردند. مدیر عامل گفت در این رابطه اختیاری ندارد. نمایندگان کارگران با استانداری تماس گرفته و بر خواست خود پافشاری کردند که در نهایت به کارگران قول داده شد که ظرف روزهای آینده مطالبات شان پرداخت شود. کارگران صنایع فلزی شماره یک و دو در مجموع نزدیک به دو میلیارد و نیم طلب دارند.
تجمع اعتراضی کارگران کارخانه قند اهواز
کارگران شرکت تصفیه قند اهواز در اعتراض به عدم تحقق وعده‌های مسئولان دولت، قطع خدمات بیمه درمانی و حقوق های معوقه، دست به تجمع اعتراضی در مقابل استانداری خوزستان زدند. طبق گزارش خبرگزاری فارس اعضای خانواده های کارگران نیز در این تجمع حضور داشتند و خواستار عملی شدن وعده‌های داده شده از سوی مسئولان شدند. لازم به توضیح است که در چهار سال گذشته این کارخانه عملا تعطیل شده و بیشتر کارگران اخراج شده اند و کارگرانی که همچنان بعنوان نگهبان و یا مکانیک مشغول کار هستند بیش از ١٨ ماه حقوقشان پرداخت نشده است. دفترچه های بیمه درمانی کارگران تمدید نشده و خدمات بیمه درمانی آنها قطع شده است.
تجمع اعترای کارگران نساجی مازندران
کارگران نساجی مازندران روز شنبه ٦ مهرماه دست به تجمع اعتراضی در قائم شهر زده و خواهان روشن شدن تکلیف کارخانه و پرداخت فوری ٢٦ ماه حقوق معوقه خود شدند. کارگران این کارخانه بارها دست به تجمعات اعتراضی در مقابل فرمانداری و استانداری زده اند ولی علیرغم وعده های مسئولین به خواست های آنها پاسخ داده نشده است.
حزب کمونیست کارگری ضمن حمایت قاطع از خواست ها و مبارزات کارگران، آنها را به برگزاری مجمع عمومی، تداوم در مبارزه و شرکت خانواده های کارگران در تجمعات آنها فرامیخواند. مبارزه کارگران بازنشسته ذوب آهن و کارگران صنایع فلزی نشان داد که با پافشاری بر مبارزه، تجمعات پی در پی و اعتماد نکردن به وعده های مسئولین میتوان به خواست های خود رسید. بیانیه کارگران بازنشسته ذوب آهن اصفهان که شامل چند مطالبه مهم یعنی افزایش فوری دستمزد و پرداخت سر وقت دستمزدها، طب و درمان رایگان و آموزش رایگان در تمام سطوح برای همه مردم میباشد، میتواند به بیانیه کارگران و همه مردم در سراسر کشور تبدیل شود. این خواست ها باید بر پرچم کلیه اعتراضات و تجمعات اعتراضی کارگران و مردم زحمتکش و حق طلب نقش بندد.
حزب کمونیست کارگری ایران
٨ مهر ١٣٩١، ٢٩ اکتبر ٢٠١٢

۱۳۹۱ آبان ۷, یکشنبه

مينا احدي: جمهوري اسلامي ايران در دومين دادگاه ايران تريبونال به جنايت عليه بشريت محکوم شد!


ما اعلام می کنیم که:
- دولت جمهوری اسلامی ایران، مسئول جرایم فاحش خود بر علیه شهروندان است و دولت ایران مرتکب جنایت بر علیه بشریت شده است.
با اعلام اين پيام ديوان٬ موجي از شادي و شعف شرکت کنندگان در دادگاه ايران تريبونال را فراگرفت. در حاليکه حاضرين عکس عزيزان اعدام شده خود را در دست گرفته بودند٬ علامت پيروزي نشان داده٬ همديگر را در آغوش گرفته و اشک ميريختند. اين يک گوشه کوچک از شادي و شعف بزرگي است که نصيب مردم ايران بعد از سرنگون کردن حکومت اسلامي و محاکمه سران اين حکومت خواهد شد.
دادگاه دوم ايران تريبونال در روزهاي ۲۵ تا ۲۷ اکتبر در شهر لاهه در هلند برگزار شد. اولين دادگاه در جولاي ۲۰۱۲ در لندن برگزار شده بود.
سه روز تمام ٬ انسانهاي نازنيني که سالها در سياه چالهاي حکومت اسلامي بسر برده و شکنجه شده بودند٬ کساني که عزيزترين افراد خانواده اشان را از دست داده بودند ٬ فرزنداني که مادر و پدرانشان را به دست جلادان حکومت اسلامي اعدام شده و يا کساني که شاهد اعدام دوستان و رفقاي خود بوده اند٬ در اين دادگاه حرف زدند. بارها سکوت سالن با صداي هق هق گريه حاضرين در هم شکسته ميشد و بارها دهها نفر در سکوت اشک ريخته و مجذوب صحبتهايي ميشدند که هريک گوشه و زاويه اي از جنايات يک حکومت فاشيست اسلامي را افشا ميکرد.
روشن کردن زواياي پنهان نوع شکنجه هايي که اعمال ميشد٬ جايگاه اعمال فشار به زندانيان براي تهي کردن آنها از انسانيت و مقابله با هر درجه از نزديکي و کمک و مساعدت زندانيان به همديگر٬ اعمال مجازاتهاي اسلامي و بکار بردن روش هاي ضد انساني و غير قابل تصوراعمال فشار به زندانيان نظير مجبور کردن زندانيان به نخوابيدن در طول چندين روز ويا مجبورکردن زنداني به چند ماه زندگي در يک تابوت٬ و ... همه و همه گوشه هايي از رفتار وحشيانه مشتي جلاد و ساديست اسلامي با زندانيان بود.
در اين دادگاه از قتل عام دسته جمعي زندانيان در سالهاي شصت و شصت و هفت حرف زده شد. از صداي کاميونهايي که اجساد را حمل ميکردند٬ از صداي تک تيرهاي شليک شده بر سر زندانيان و از وادار کردن زندانيان و يا کودکان و نوجوانان زنداني به حضور در صحنه اعدام و از اعدام کودکان زنداني به دست پاسداران جنايت پيشه اسلامي .
در اين دادگاه از گورهاي دسته جمعي بي نام و نشان٬ از تهديد خانواده هاي اعدام شدگان٬ از گرفتن پول گلوله از آنها و از ندادن اجازه گريه کردن به مادران و پدران اعدام شدگان ٬ از عدم امکان برگزاري مراسم و يا حتي عدم امنيت سنگ قبرها در ايران تحت حاکميت جمهوري اسلامي صحبت شد.
تصوير صحنه هايي که به مادران و پدران خبر قتل عام دسته جمعي فرزندان آنها در زندانها را ميدادند٬ و تصوير صحنه هايي که مادران در خاوران با کندن زمين با ناخن هايشان و با بو کشيدن زمين دنبال پيکر فرزندان خود ميگشتند٬ همه و همه اسناد مهمي از افشاگري عليه يک حکومت جنايت و وقاحت اسلامي بود که در تاريخ ثبت خواهد شد.
اين دادگاه در مقابل چشم جهانيان ٬ تصوير حکومتي بيرحم و جنايتکار را نشان داد که کلمات از وصف آنچه اين جنايتکاران با زندانيان و با زنان و مردان معترض و انقلابي کرده اند٬ قاصر است. در عين حال روشن تر شدن ابعاد جنايات حکومت اسلامي عليه مردم آزاده ايران٬ به عيان نقش دولتهاي اروپايي و نهادهاي بين المللي را در مماشات و سکوت در مقابل اين همه جنايت و وقاحت اسلامي را عريان تر کرد.
من در مورد اين دادگاه بيش از اينها خواهم نوشت فقط در اين يادداشت کوتاه ميحواهم بگويم که اعلام راي هييت شش نفره قضات٬ يک واقعه مهم اين دادگاه است. در اين اعلام راي رسما و علنا حکومت اسلامي به جنايت عليه بشريت متهم شد در راي قضات آمده است:

دیوان از کمیته حقیق یاب، فعالین و دست اندرکاران تریبونال ایران و هم چنین حضار تشکر می کند.
دیوان از جمهوری اسلامی از طریق سفارتش در لاهه دعوت کرده بود که در این دادگاه شرکت کند و جوابگو باشد اما جواب ما را ندادند.
دیوان تحت تاثیر مطالبی قرار گرفته که محکم و مستند هستند. دیوان در روند تلاش های چندین ساله به این نتیجه رسیده است. این دیوان بر اساس قوانین بین الملل و مستقل و بی طرف تشکیل شده و هر کدام از قضات مستقل هستند. کمیته حقیقت یاب قبلا سخنان 75 شاهد را به ما داده بود و این جا نیز 19 شهود را شنیدیم. تمامی این ادله موجود است و ضمیمه های تکمیلی نیز گزارش است. کمیسیون یک گزارش 65 صفحه ای را همراه با مطلب تکمیلی تدوین کرده است ادله لازم برای محکومیت جمهوری اسلامی در آن وجود دارد. همه اسناد نشان می دهند که جمهوری اسلامی، مجموعه از جرایم را علیه زندانیان اعمال کرده است و نمایانگر این حقیقت غیرقابل انکار است که در جمهوری اسلامی ایران، شکنجه و اعدام، تجاوزات جنسی، ناپدید شدن در جریان بوده است. بنابراین، جمهوری اسلامی مرتکب قتل و جنایت شده است. هم چنین در یک شب شصت جنازه به یک گورکن تحویل داده که گورکن در فیلم آن ها را بیان می کند و قبرها را نشان می دهد. مامورین ایرانی، سنگ قبر زندانیان را می شکنند. به بسیاری از اعدامیان پس از اعدام تیر خلاص زده اند. برخی موارد کودکان زندانی را وادار کرده اند که به زندانیان تیر خلاص بزنند.
علاوه بر این ها، خانواده های زندانیان تحت آزارهای شدید قرار گرفته اند. از آن ها پول تیر گرفته اند. مصطفی سلطانی موقعی که رفته بود جنازه برادرش را زا یندان تبریز بگیرد به او آن قدر گلوله زده بودند که تمامی ارگان های درونی بدنش بیرون ریخته بود.
شکنجه و کشتار در تمانی زندان های جمهوری اسلامی صورت گرفته است. شهود نشان دادند که اعدام های فراقضایی هم در سراسر ایران صورت گرفته است. این جنایات براساس دستگاه مرکزی حکومتی صورت گرفته و جمهوری اسلامی مسئول همه این جنایات است.
اکنون عمال ایران، باید مسئولیت قضایی این جنایات خود را به عهده بگیرند و جواب گو باشند. هر کدام از مقامات جمهوری اسلامی هم مسئول هستند.
ما اعلام می کنیم که:
- دولت جمهوری اسلامی ایران، مسئول جرایم فاحش خود بر علیه شهروندان است و دولت ایران مرتکب جنایت بر علیه بشریت شده است.
پیشنهاد دیوان:
جوامع بین المللی، باید در باره این جنایت گسترده علیه بشریت تحقیق کنند.
کمیسیونی تشکیل شود برای پیگیری این جنایات
کمیسییون دایمی تشکیل شود تا درباره جنایات جهموری اسلامی تحقیق کند.
دولت ها طبق قوانین بین المللی باید پیگرد مقامات ایرانی شوند که مرتکب جنایت علیه بشریت شده اند.
دیوان یک بار دیگر از شهود و فراد حاضرر در این جا تشکر می کند که این فرایند را به این جا رساندند. ختم جلسه را اعلام می کنم. دیوان از همه تشکر می کند.

از نظر من اين يک واقعه مهم است و بايد براي عملي کردن اين خواستها٬ براي ادامه دادن به اين حرکت مهم٬ همه قربانيان جنايات جمهوري اسلامي٬ و همه مردم آزاده ايران ٬ متحدانه تلاش کنند.
مينا احدي ۲۷ اکتبر ۲۰۱۲

۱۳۹۱ آبان ۶, شنبه

کلينتون به ستوده و پناهی برای دريافت جايزه ساخاروف تبريک گفت



کلينتون به ستوده و پناهی برای دريافت جايزه ساخاروف تبريک گفت


هيلاری کلينتون، وزير امور خارجه آمريکا، در بيانيه ای به نسرين ستوده،‌وکيل مدافع و فعال حقوق بشر زندانی،‌و جعفر پناهی،‌کارگردان سينما،‌به خاطر دريافت جايزه ساخاروف پارلمان اروپا، تبريک گفت

نسرين ستوده و جعفر پناهی روز جمعه، به عنوان برندگان جايزه حقوق بشری «ساخاروف» سال ۲۰۱۲ پارلمان اروپا معرفی شدند.

نسرين ستوده، فعال حقوق بشر که از دو سال پيش در ايران زندانی است، به اتهام «اقدام عليه امنيت ملی» به شش سال زندان و جعفر پناهی نيز که در حال حاضر به قيد وثيقه آزاد است، به شش سال حبس تعزيری و ۲۰ سال ممنوعيت کاری محکوم شده است.

در بيانيه وزير امور خارجه آمريکا که روز جمعه پنجم آبانماه، منتشر شده آمده است: فعاليت های نسرين ستوده و جعفر پناهی برای پيشبرد حقوق بشر و و ترويج آزادی بيان، بيانگر تمايل و خواست همه ايرانيان برای استفاده از حقوق و آزادی های اساسی خود است.

خانم کلينتون همچنين از اين که نسرين ستوده و جعفر پناهی قادر نخواهند بود در مراسم دريافت جايزه حاضر باشند ابراز تاسف کرده است.

هیلاری کلینتون در بيانيه خود تصريح کرده است:« مقامات ايرانی ستوده را به خاطر فعاليتهای حقوقی اش زندانی کرده اند و او اکنون عليرغم شرايط وخيم سلامتی اش دوران شش ساله حبسش را سپری می کند. حکومت ايران پناهی را به خاطر فيلمهايش مجازات کرده و او را به شش سال حبس و بيست سال محروميت از فيلمسازی و ممنوعيت از خروج از کشور محکوم کرده است.»

وزير امور خارجه آمريکا در ادامه اين بيانيه تصريح کرده است:«ما از حکومت ايران می خواهيم که فورا (نسرين) ستوده را آزاده کرده ،‌محدويت ها عليه (جعفر ) پناهی را لغو کند،‌و همچنين کليه زندانيان سياسی و ديگر زندانيان را که صرفا به خاطر عقايد و باورهای سياسی و مذهبی اشان در حبس به سر می برند، آزاد کند.»

اعطای جايزه ساخاروف پارلمان اروپا به نسرين ستوده و جعفر پناهی با سفر يک هيات پارلمان اروپا به ايران همزمان شده بود و مارتين شولتز، رئيس پارلمان اروپا، پنجم آبان‌ماه گفته بود که هيئت اعزامی اين پارلمان به ايران خواهان ديدار با نسرين ستوده و جعفرپناهی است تا پيام تبريک رئيس پارلمان اروپا را به آنها تحويل دهد.

اين هيات قرار بود روز شنبه به ابران سفر کند و آقای شولتز گفته بود که هيئت نمايندگان پارلمان اروپا، پيام تبريک وی را به نسرين ستوده و جعفر پناهی ارائه خواهد کرد و در صورتی که دولت ايران مانع اين ديدار شود، اين هيئت فورا ايران را ترک خواهد کرد.

این در حالی است که رسانه های ایران روز شنبه گزارش دادند که سفر هیات پارلمانی اروپا به ایران لغو شده است.

به گزارش خبر گزاری مهر، حسين شيخ‌الاسلام، مشاور امور بين‌الملل مجلس شورای اسلامی، روز شنبه، ششم آبان‌ماه، با تأکيد بر اين که ايران هيچ پيش‌شرطی را نمی‌پذيرد، گفت: «هيئت پارلمانی اروپا قصد داشته با دو تن از زندانيان سياسی ايران ديدار و جايزه‌ای به آن‌ها بدهند که ايران با چنين شرطی موافقت نکرد.»

از سوی دیگر يک منبع پارلمان اروپا به خبرگزاری فرانسه گفت اين سفر پس از مخالفت ايران با درخواست هيئت پارلمانی اروپا لغو شد.

اين منبع افزود که اعضای اين هيئت آماده سفر به تهران بودند که مقامات جمهوری اسلامی در تماسی تلفنی با تاريا کرونبرگ، رئيس اين هيئت، می گویند که اين هيئت اجازه ديدار با برندگان جايزه ساخاروف را ندارد.

نامه شاهرخ زمانی از زندان رجایی شهر: صدای دادخواهی مرا بشنوید


نامه شاهرخ زمانی از زندان رجایی شهر: صدای دادخواهی مرا بشنوید

خبرگزاری هرانا - شاهرخ زمانی فعال کارگری در دی ماه سال ۱۳۹۰ به همراه دیگر فعال کارگری محمد جراحی برای اجرای محکومیت ۱۱ سال خود بازداشت شد.

این فعال کارگری پیشتر و در تاریخ هفدهم خردادماه سال ۹۰ توسط نیروهای امنیتی در تبریز بازداشت و در تاریخ بیست و هفتم مهرماه، با تودیع وثیقه دویست میلیون تومانی به صورت موقت از زندان آزاد شد.

شاهرخ زمانی در تاریخ هفتم خردادماه سال جاری از زندان مرکزی تبریز به زندان مرکزی یزد به طور غیر قانونی تبعید شد، اما مجددا در تاریخ چهاردهم مرداد ماه سال جاری به زندان مرکزی تبریز بر‌گردانده شد و سپس در تاریخ ۲۲ مهرماه به زندان رجایی شهر کرج منتقل گردید.

متن کامل نامه شاهرخ زمانی تحت عنوان (صدای دادخواهی مرا بشنوید!) که خطاب به تمامی سندیکا‌ها و نهادهای حقوق بشری و انسانهای آزادیخواه می‌باشد در زیر می آید:

۱۳۹۱ آبان ۴, پنجشنبه

شانزدهمین کنفرانس اعضای واحد گوتنبرگ حزب کمونیست کارگری ایران برگزار شد!




شانزدهمین کنفرانس کنفرانس اعضای تشکیلات گوتنبرگ حزب کمونیست کارگری ایران روز یکشنبه ۲۱ اکتبر ۲۰۱۲ با حضور اعضا و دوستداران حزب برگزار گردید. در این کنفرانس حسن صالحی دبیر تشکیلات حزب در سوئد نیز شرکت داشت.
در ابتدا بهرام جهانبخش دبیر کمیته حزب در گوتنبرگ به حاضرین خوش آمد گفت. کنفرانس با سخنرانی افتتاحیه حسن صالحی آغاز شد. حسن صالحی در سخنان خود به جایگاه مهم حزب و حزبیت در گرفتن قدرت سیاسی، رویکرد اجتماعی حزب در سازماندهی وسیع مردم، مسئله عضویت در حزب و انتظارات از عضو حزب نکاتی را مورد تاکید قرار داد.
سپس کنفرانس به دستور کار خود یعنی بررسی گزارش دوره فعالیت گذشته، نقشه عمل فعالیت آتی و انتخابات پرداخت. بهرام جهانبخش مقدمتا توضیحاتی در مورد گزارش فعالیت واحد حزب در گوتنبرگ ارائه داد و آنگاه حاضرین در مورد آن بحث و ابراز نظر کردند. شرکت کنندگان به نقاط قوت و ضعف فعالیت در دوره گذشته انگشت گذاشتند و پیشنهادات مفیدی برای بهبود فعالیت در دوره آتی ارائه دادند.
در بخش بعدی کنفرانس، پلاتفرم پیشنهادی بهرام جهانبخش و عبدالله اسدی از سوی عبدالله اسدی معرفی شد و شرکت کنندگان حول آن به اظهار نظر پرداختند. در پایان، تدقیق و تصویب پلاتفرم به کمیته منتخب کنفرانس محول شد.
در بخش انتخابات، کنفرانس ابتدا تصمیم گرفت که اعضای کمیته آتی ۵ نفر باشد. ۸ نفر داوطلب عضویت در کمیته آتی شدند. پس از رای گیری، از آنجایی که نفر پنجم و ششم رای مساوی داشتند. کنفرانس تصمیم گرفت که هر دو نفر عضو کمیته آتی باشند. بدین تریب اعضای منتخب کمیته واحد گوتنبرگ حزب عبارتند از: عبدالله اسدی، نازیلا صادقی، بهرام جهانبخش، روزبه زندیفر، سوسن صابری و نازنین صدیقی.
کمیته منتخب بلافاصله پس از کنفرانس جلسه ای برای انتخاب دبیر و خزانه دار تشکیل داد که طی آن سوسن صابری به عنوان دبیر و نازیلا صادقی به عنوان خزانه دار انتخاب شدند.
تشکیلات خارج کشور حزب کمونیست کارگری- سوئد (گوتنبرگ)
۲۴ اکتبر ۲۰۱۲

۱۳۹۱ آبان ۳, چهارشنبه

مرگ بر خامنه ای و مزدوران جناینکارش


روزنامه "رسالت" به صراحت محمود احمدی نژاد را به نقض حقوق ملت، نقض قانون اساسی و عميق تر کردن شکاف طبقاتی متهم کرده و از او پرسيده است: "چرا هر روز پولدارها پولدارتر و فقرا فقيرتر می‌شوند؟ چه کسی رضايت داده که اين سرقت بی‌سر و صدا صورت گيرد؟»

۱۳۹۱ مهر ۲۰, پنجشنبه


تظاهرات تهران و بوسه های خانم کلینتون!
تظاهرات چهارشنبه ۱۲ مهر در تهران که علیرغم فضای سرکوب و خفقان شدید چندین هزار نفر در آن شرکت کردند، در مناطق مختلفی گسترش یافت و شعارهایی علیه جمهوری اسلامی و فقر و فلاکت در آن طرح شد ، تنها نوک کوه یخ است. (برای اطلاعات بیشتر در مورد تظاهرات ۱۲ مهر و چند و چون آن به اطلاعیه حزب کمونیست کارگری و اخبار مندرج در سایت روزنه رجوع کنید.) برای مقصود این یادداشت همینقدر باید تاکید کرد که اقتصاد جمهوری اسلامی کاملا ورشکسته است. مساله فقط این نیست که در طول مدت کوتاهی ارزش ریال به زیر یک چهارم کاهش یافته بلکه مساله این است که ادامه حیات  جامعه ۸۰ میلیونی ایران بصورت فعلی بهیچ وجه ممکن نیست. تظاهرات های ۱۲ مهر فقط جرقه ای برای یک انفجار بزرگ علیه وضع غیر قابل تحمل فعلی است.

اما راه حل اوضاع ایران، همچنانکه بارها بحث کرده ایم،  قبل از هرچیز یک تحول سیاسی و در قدم اول کنار زدن جمهوری اسلامی است. در این مسیر دیر یا زود مردم و خیابان و مشخصا طبقه کارگر که بار اصلی همه مصائب را بردوش دارد از شکافی استفاده کرده و به دخالتگری مستقیم در اوضاع سیاسی ایران خواهد پرداخت. آنهم مردم و طبقه کارگری که تجربه سیاسی غنی دارند و در آخرین نمونه با انقلاب ۸۸ (سال ۲۰۰۹) خود عملا پیشگام تحولات عظیم و تاریخی ۲۰۱۱ در کل منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و جهان شدند ...  تظاهرات های ۱۲ مهر فقط نشانه ای از ناگزیری تحولاتی زیرورو کننده در ایران است که نه فقط باید تکلیف بحران و بن بست جمهوری اسلامی را یکسره کند بلکه  میتواند تاثیراتی بمراتب عمیق تر در منطقه و در جهان داشته باشد.

دقیقا بهمین دلیل است که تظاهرات های تهران فقط موجب نگرانی اوباش اسلامی حاکم بر ایران و تشدید دعواها و چاره جویی برای حفظ خودشان  نشد. بلکه همچنین بلافاصله مورد توجه خاص خانم هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا قرار گرفت. ایشان در یک کنفرانس خبری به تهران پیام داد که "اگر دولت ایران با قدرت‌های جهانی برای روشن کردن ابهاماتی که در مورد برنامه اتمی‌اش مطرح است همکاری کند، تحریم‌ها علیه این کشور می‌تواند به سرعت کاهش یابد." (نقل از اخبار بی بی سی فارسی.) بعبارت دیگر وقتی خیابانهای تهران شلوغ شد بلافاصله آمریکا موقعیت را مغتنم شمرد تا به جمهوری اسلامی پیام دهد که  برای گریز از  مرگ توسط  مبارزه و انقلاب مردم بهتر است به تب همکاری با غرب و آمریکا رضایت دهد! این البته غیر قابل انتظار نبود. سیاست غرب و آمریکا همواره در جهت حفظ جمهوری اسلامی و استحاله تدریجی آن بوده است. اما سرعت عمل خانم هیلیری کلینتون در مقابل اولین بروزات اعتراضات خیابانی در تهران نشان داد که آمریکا و بورژوازی جهانی تا چه حد نگران اوضاع در ایران و تعیین سرنوشت جمهوری اسلامی توسط انقلاب و دخالت مستقیم مردم است.

اما از این جالبتر این بود که همزمان با سخنان وزیر خارجه آمریکا، خامنه ای مشغول روضه خوانی برای "نخبگان جوان" بود و آب پاکی بر دست خانم کلینتون ریخت. ایشان با همان زبان و بیان خاص خودش اعلام کرد علیرغم همه "فشارها" و "توطئه ها" محکم سرجایش ایستاده و نمی تواند تسلیم خواسته های "دشمنان" شود. این هم البته غیر قابل انتظار نبود. بوسه های خانم کلینتون برای خامنه ای، همچنان که قبلا در همین نشریه بارها توضیح داده شده است، بوسه مرگ است. جمهوری اسلامی اگر از اسلام سیاسی و سیاست های ضد غربی اش دست بردارد بسرعت همین درجه انسجامی که به زور سرنیزه و کهریزک و اسلام برای خود حفظ کرده را از دست خواهد داد و از صفحه روزگار برچیده خواهد شد. همچنانکه با اندکی توجه به رفتارهای جمهوری اسلامی متوجه میشویم در حالیکه مملکت در حال انفجار است و فقر و فلاکت و نارضایتی از هر گوشه در حال فوران است، جناب سید علی امیدش را به اقداماتی نظیر جداسازی جنسیتی،  سیاست های فاشیستی اسلامی نظیر افزایش زاد و ولد تا ۲۰۰ میلیون و موشک بهوا کردن و حمایت از اسد و حزب الله و غیره بسته است.

در واقع هم خانم کلینتون و هم "آقا" هردو در وهم بسر میبرند. وهمی که ناشی از منافع و بن بست های ایشان و نامربوط بودن آنها به تاریخ واقعی است. تاریخ واقعی توسط کارگران و مردم، یعنی کسانی که قربانی منافع طبقه سرمایه دار و دولتهایشان (اعم از جمهوری اسلامی و آمریکا) هستند، رقم خواهد خورد. اگر از دیالوگ اخیر تهران و واشینگتن نتیجه ای باید گرفت این است که مردم و کارگران باید به تظاهرات های هرچه وسیعتر و پردامه تری علیه جمهوری اسلامی دست زنند و  با قدرت اتحاد و سازمان یافتگی و انقلاب خود زندگی و سرنوشت خویش را از دست همه اینها نجات دهند.

مرگ بر کلیت و تمامیت جمهوری جنایتکار و کثیف اسلامی

ببینید به گدای افتاد


قسم به خونه مادرت ریدم به کل هیکات

۱۳۹۱ مهر ۱۹, چهارشنبه

مرگ بر جمهوری جنایتکار و قاتل اسلامی

من یک اکس مسلم هستم مرگ برکلیت و تمامیت جمهوری کثیف اسلامی

مرزبندي براي "آزادي بيان" هموار کردن راه براي به بند کشيدن"آزادي بيان" است


نتشار قسمتي از فيلم "زندگي محمد" در فضاي مجازي(يوتوب)، خبر سازشده است. اين فيلم به کارگرداني "سام باسيل" در آمريکا ساخته شد و قبل از انتشار در يوتوب فقط يکبار درسالني در هاليود به شکل خصوصي نمايش داده شده است و قرار بر اين بوده که در سالگرد حادثه يازده سپتامبر در کليساي تري جونز (کشيشي که قرآن را آتش زد) به نمايش عمومي گذاشته شود ولي نمايش اين فيلم در کليسا لغو شد. با اين حال قسمتي از اين فيلم توسط تعدادي از قبطيان مهاجر مصري در يوتوب انتشار پيدا کرد.
به دنبال انتشار فيلم،اعتراض هاي مسلمانان تحت تحريک بنياد گريان اسلامي در کشورهاي مصر، ليبي،يمن و...آغاز شد. در نتيجه اين اعترض ها در همان روزهاي اول سفيرآمريکا به قتل رسيد واين  شورش و بلوا هنوز در حال قرباني گرفتن از مردم است. فتوا آيت الله ها و مفتي ها براي کشتن کارگردان و عوامل اين فيلم يکي پس از ديگري صادر شد  وعلاوه بر آن جايزه هائي براي تشويق به اجراي اين آدمکشي تعيين گرديده است.
فيلم "زندگي محمد" بدون شک، يک فيلم سطح پائين چه از لحاظ ساخت و چه سناريو است و توسط مسيحان تندرور عليه مسلمانان ساخته شده که در بين خود مسيحيان هم با انتقاد هاي زيادي روبرو مي باشد. اين فيلم مذهب را به نقد نمي کشد بلکه در تلاش است که براي مسيحيت وجه کسب کند و با به سخره گرفتن محمد سعي دارد که مسيح را تبليغ کند.
اما فارق از اهداف ساخت وانتشار اين فيلم، بايد گفت در جامعه امروز آزادي بيان شرط اول رهائي از تحجروناداني است.آزادي بيان مرز ندارد و نبايد براي آن،  به اسم احترام به اعقايد و احساسات ديگران مرز و بند گذاشت. اين مرز بندي ها به هر شخص يا گروهي اجازه مي دهد که در مقابل هر سخني  که مخالف با اهداف و اعقايد خود ببيند، هر گونه خشونتي را انجام دهند. بر مبناي همين استدلال، بنياد گراياني به مانند طالبان وجمهوري اسلامي ايران به خود اجازه هر جنايتي را مي دهند. جواب هر انساني که  درباره هر موضوع و يا هر پديده اي نظر خود را اعلام کند، مرگ نيست. روحانيون اديان بر بال تعصب هاي ديني سوار هستند و ادامه حياتشان در ايجاد تقدس مي بينند.
اين شيادان در طول تاريخ  با ايجاد تقدس و نسبت دادن مالکيت اين تقدس به مردم، براي خود حاشيه امنيت ايجاد کرده اند و هرجا که منافع خود را در خطر ديده اند با تمام قوا در مقابل آن ايستاده اند. مرزبندي براي "آزادي بيان" هموار کردن راه براي به  بند کشيدن"آزادي بيان" است خواه اين مرزبندي از طرف بنياد گرايان مذهبي باشد، خواه از طرف روشن فکران.
حق طبيعي هر انسان درک آزادانه از محيط اطرافش است و به طبع آن حق دارد برداشت خود را اعلام کند در اين فرآيند است که آگاهي زائيده مي شود. عده اي معتقدهستند  چون محمد براي مسلمانان مقدس است هيچ کس حق ندارد از او چهره اي خارج از تعاريف مسلمانان ارائه دهد تا با احساسات آنان بازي نشود. حال سوال اينجاست، افرادي که از محمد ودينش برداشت ديگري دارند کجا بايد تبادل نظر کنند؟ آيا اين افراد نبايد نظر خود را اعلام کنند و از جامعه جواب بگيرند؟ به طور حتم اين افراد هم بايد نظر خود را اعلام کنند و جواب آنها هم حکم مرگ نيست . روحانيون با اين احکام مي خواهند فضائي را ايجاد کنند تا ديگر هيچکس  جرات نکند  اسلام را به زير تيغ نقد بکشد . منطق دين خشونت است و در زمان حال اسلام سياسي پرچمدار آن و مجريان آن براي حفظ قدرت از هيچ جنايتي کوتاهي نخواهند کرد.
امروز بر همه ما واجب است که اجازه ندهيم آزادي بيان با استدلا ل هاي فريبکارانه به زنجير کشيده شود و با دست خود به بازار دکان داران دين رونق دهيم . فيلم" زندگي  محمد" يک نظر است و بايد آزادانه مطرح شود و منتقدان آن هم بايد در فضائي بدور از خشونت نظرشان را اعلام کنند.

۱۳۹۱ مهر ۱۸, سه‌شنبه

گراني مرغ و بي کفايتي جمهوري اسلامي


چند روزي بود که مدام در سايتها و پيامها ميديديم که مرغ در ايران ناياب شده است و حالت جيره بندي پيدا کرده بود. اين موضوع  اعتراضات و نارضايتي زيادي را در ميان مردم دامن زد.براي مثال مردم در نيشاپور در مقابل يکي از مرغ فروشي ها دست به يک اعتراض گسترده عليه گراني و جيره بندي مرغ زدند. در اين اعتراضات يک زن نيز کشته شد، اين نارضايتي عليه فقر و گراني غيرقابل تحمل در همه جا موج مي زند.
معلوم است که بدون براندازي اين رژيم کثيف و کپک زده و از درون پوسيده نه تنها مشکلات مردم حل نمي شود بلکه به اين مشکلات همچنان افزوده مي شود. همينطورکه در انتخابات سال ۸۸ کروبي و موسوي به بهانه خوبي براي دامن زدن به اعتراضات مردم تبديل شدند، گراني مرغ نيز ميتواند بهانه و صورت مسئله خوبي براي براندازي  رژيم منحوس اسلامي شود.
جالب اينجاست که رژيم فاشيستي جمهوري اسلامي علت گراني مرغ را در ايران تحريم اقتصادي کشوراز سوي آمريکا ميداند. ولي محمود احمدي نژاد رئيس جمهور جنايتکارشان هرازچندگاهي مي گفت: تحريم هاي اقتصادي هيچ تاثيري روي وضعيت ايران نمي گذارد و از طرف ديگر دليل هر اتفاقي را به گردن دول غربي و آمريکا و اسرائيل مي گذارند. ولي واقعاً چرا مسئولان و حاميان رژيم گراني و جديداً جيره بندي مرغ را تکذيب ميکنند؟
بايد کمي انديشيد! اين ناخداي کثيف و آدمکش آقاي خامنه اي اصلا در اين کشتي جايگاهي ندارد! سيدعلي خامنه اي وبسياري از مسئولين گراني ها و فقر و بيکاري را به گردن دشمنان جمهوري اسلامي مي اندازند، چرا که خود به گردن نمي گيرند؟ سيد علي خامنه اي لعنت برتو باشد، تو و عاملين تو و حاميان تو نميخواهيد و نميگذاريد به هيچ دليل پرده از جنايتهاي شما برداشته شود شماها چه در داخل ايران و چه در خارج از ايران بهترين زندگي ها را داريد و مردم ايران و گذشته هاي خودتان را فراموش کرده ايد. خامنه اي درمجموع دربدترين دوران خود بسر مي برد و دير يا زود مردم ايران اين جنايتکار ديگر سران جمهوري اسلامي را از عريقه قدرت پايين خواهند کشيد.
مرگ برجمهوري اسلامي زنده باد عدالت انساني

فقر و فحشا در ايران


در کشوري که همه سردمداران و مسئولان آن دم از حقوق انساني و يا بقول خودشان حقوق بشر اسلامي ميزنند؛ فقر بيداد ميکند. جاي تعجب دارد که اصلا اسلام ربطي به حقوق انسان داشته باشد. برعکس وجود اسلام سياسي و حاکميت اسلامي خود ناقض و نافي حقوق بشر است. براي اثبات اين موضوع استدلال زيادي لازم نيست در هر کجاي جهان که اسلام سياسي و گروههاي اسلامي وجود دارند مهر ضديتشان را با انسان و آزادي هاي انساني کوبيده اند و ترکش ترور و جنايت وحشيگري اسلام "عزيزشان" همه جاي جهان را گرفته است.
اين ترفند جديد حکومت اسلامي است که نام جديدي براي حقوق انساني گذاشته است که ضعفها و نقض حقوق انساني را با آن بپوشاند. در ايران اسلامي زنان جايگاهي ندارند. در بسياري موارد آنها از نداشتن رشته هاي دانشگاهي و کار رنج ميبرند.  بسياري از زنان در ايران يا دنبال شغل  ميگردند يا براي بدست آوردن آن بايد به کارفرما و دلال و واسطه و غيره که عمدتا از اشخاص دولتي هستند از جسم و روح خود مايه گذاشته و باج بدهند. اصولا زنان در جمهوري اسلامي براي تأمين مخارج زندگي معمولي خود به دو روش برخورد ميکنند: ۱- يا در کوچه و بازار تن فروشي ميکنند ۲- يا به کارفرماها و واسطه هاي حکومت اسلامي باج ميدهند؛ و اين همان حقوق بشر اسلامي در ايران است.
اگر چه در ايران همواره آمار دقيقي در اين موارد در دست نيست اما آنگونه که آمار روزانه مردم نشان ميدهد؛ حدود ۲۰ درصد از زنان در ايران تحت حاکميت رژيم اسلامي وضعيت شغلي درستي دارند که اين تعداد نيز بيشتر شامل وابستگان و دورو بريهاي سران حکومت هستند و ۸۰ درصد مابقي زنان در اين کشور در وضعيت بسيار نامناسب و بدي که در شأن انسان نيست بسر ميبرند.
همان مهريه که از آن بعنوان يک پشتوانه زن مسلمان ياد ميکنند در ايران اسلامي زنان تا وقتي که با همسر خود حتي در شرايط بد جسمي و روحي زندگي ميکنند، گرفتني نيست هم به دليل عرفي که اين حکومت در کشور ايجاد کرده و هم به دلايل ديگر از جمله دادگاههاي مردسالار و وابسته به دولت که قضات آن از طرف مقامات بالا (رئيس قوه قضائيه) نصب شده اند.
در ايران در صورت طلاق، يک زن ميتوانند مهريه خود را به اجرا بگذارند که فقط در تئوري و روي کاغذ آسان به نظر ميايد و در عمل پس از سالها انتظار در صف دادگاهها و قانون توانايي مالي مرد به انتظار نشسته و يا براي گرفتن اين مهريه که جمهوري اسلامي براي حقوق زن روي آن مانور ميدهد باز هم به باج دادن از طريق تن و جسم خود بپردازند يا با آقايان دادستانها و قضات و يا براي مخارج زندگي ساده خود تن فروشي کنند. اين گفته ها داستان نيست؛ واقعيت  ملموس زندگي زنان در ايران تحت حاکميت سياه رژيم اسلامي است.
متأسفانه هيچ سازمان جهاني دفاع از حقوق انساني و حقوق زنان، عليه نقض حقوق بشر انساني فعاليتي نمي کند. شايد اين سازمانها آشنايي با اين واقعيت تلخ زندگي زنان در ايران را نداشته و براي آنان قابل فهم نبوده است و هرگز دست نياز اين زنان بيچاره را نگرفته اند و حتي از کوچکترين کمک به آنان خودداري کرده اند و همچنان اين زنان در آن جهنم به ادامه زندگي فلاکتبار خود عليرغم ميل و خواسته خود ادامه ميدهند. چون نه راه فراري از جهنم جمهوري اسلامي دارند و نه راه نجاتي براي گذراندن زندگي ساده و معمولي خود.
آيا اين زنان در ايران انسان به شمار نمي آيند؟ آيا حق يک زندگي معمولي را ندارند؟ حتي زناني که در خانه هايشان ناخواسته کار ميکنند تحت کنترل شديد افکار دگم و بسته و عقب مانده اسلامي و سيستم مرد سالار قرار مي گيرند و مانند يک کارگر که مورد ظلم و استثمار کارفرما و جامعه سرمايه داري واقع ميشوند. آنها حتي براي مسائل شخصي خود اجازه تصميم گيري ندارند، زيرا قانون اسلامي به آنان اجازه نداده و دوم اينکه فرهنگ و عرف و سنت که بازهم در نتيجه حکومت اسلامي و سيستم مردسالار آنها را مورد ظلم و تعدي مردان قرار داده است.

جمهوري اسلامي هرگز


باز هم اخبار جنايت و تجاوز مقدس به گوش مي‌رسد، جنايتي از پيروان اسلام، کسانيکه خود را ولايتمدار مي‌دانند. بگذاريد بدون ايما و اشاره آشکارا دليل اين جناياتي که بيش از سي و چند سال است دامن گير فرزندان شجاع ايران شده است بيان نمايم. مگر يادمان رفته است هنگاميکه مي‌خواستند زنان مبارز را اعدام نمايند، ابتدا آنها را تحويل همين سربازان گمنام امام زمان مي‌دادند تا به آنان تجاوز نمايند؟ زيرا الله از اعدام دختر باکره غضبناک مي‌شود! چه خوشمان بيايد و چه نيايد، چه  مسلمانان متعصب، خشمگين شوند و چه نشوند، چه مراجع به اصطلاح اصلاح طلب بيان اين حقايق را کاري شيطاني بدانند و چه ندانند؛ ريشه‌ تمامي اين جنايات در دين اسلام نهفته است.
مگر در تاريخ نخوانده‌ايم که محمد ابن عبدالله تمامي مردان قوم بني‌قريظه را کشت و تمامي زنان و دختران آنان را ميان سربازانش تقسيم  نمود و تعداد زيادي از آنان را فروخت تا اسحله بخرد؟ مگر در تاريخ نخوانده‌ايم که محمد ابن عبدالله چگونه زني از زنان زيباروي بني‌نضير را پس از اينکه شوهرش در جنگ کشته شد؛ ابتدا سربازانش او را از ميان جنازه‌ها عبور دادند و پس از اينکه محمد قيافه‌ اين زن را ديد او را براي خودش انتخاب نمود.
مگر در تفسير الميزان نخوانده‌ايد که اسلام مجوز تجاوز جنسي را به زنان شوهردار مي‌دهد؟ چرا نبايد از دليل اين جنايات گفت؟ چرا خود را گول مي‌زنيم و به روشن شدن شمعي در تاريکي بسنده کرده‌ايم و هرگز به فکر خارج شدن از چاله‌ تاريکي که اين جانوران اسلامي براي ما ايجاد کرده اند، نيستيم که نور خورشيد را ببينيم؟
تا پيروان متعصب اين دين جنايت پيشه هستند جناياتي مانند جنايت کهريزک بر مردم اين کشور وارد خواهد شد، از دست همه‌ کسانيکه به طريقي اقدام به بريدن زبانها مي‌نمايند بايد خون گريست! بنابراين دين اسلام دين جنايت است و خون،
پس: جمهوري اسلامي هرگز

حكومت سياه جمهوری اسلامی


 با گذشت سه دهه حاکمیت سياه اسلامی بر مردم ايران و تاراج جان و مال و ناموس مردم  به رهبری خامنه ای جنایتکار و رئیس ولايت مطلقه فقیه بر كشوري پهناور پوشانده شد و خاكستري از قتل گاه جنگ ،اعدام ، خفقان و زندان اسلحه و چماق تحقير و توهين غارت و دزدي و اشاعه فرهنگ  و عقب مانده زندگی مردم ایران را به سیاهی و تباهی کشاند و هر بلای که فکرشو نمی کردی بر مردم یک کشور آورد.
اشاعهء فقر و اعتياد و بيكاري یکی از دستاوردهاي حکومت اسلامی اسلامی برای مردم ایران بود. سه دهه جنايت گسترده علیه مردم ایران، سه دهه تحمیل بی حقوقی، سه دهه سرکوب وحشیانه طبقه کارگر در ایران و ممانعت از ایجاد سازمانها و تشکل های کاری، سه دهه تحمیل آپارتاید جنسی و تحمیل ارتجاعی ترین قوانین علیه زنان در ایران، کشتار زندانیان سیاسی، شکنجه وحشیانه زندانیان و اعتراف گیری و دستگیری و خانه گردی و تفتیش عقاید به شکل بسیار زمخت و نژاد پرستانه جزو دستاورد های دیگر حکومت اسلامی برای مردم ایران بود.
هیچ چیز در ایرن سرجای خود باقی نمانده است از اول مهرماه قرار است برای دختران داشجو طرح کنترل جنسیتی به اجرا گذشته شود و از نوع مانتو تا کفش و جوراب،آز ناخون تا میزان آرایش و از نوع تلا و زیورآلات تا نوع دامن تا حجاب و هر نوع پوشش دیگر تحت کنترل قرار گیرد و میخواهند با وارد کردن این فشارها از علاقه دختران به ادامه تحصیل عملا جلوگیری به عمل آورند.
 این سرداران صدر اسلام می خواهند روی حافظه سياسي مردم تاثیرات منفی بگذارند و آنها را دچار گيجي و سر درگمي كنند. ولی کور خوانده اند مردم در کمینشان نشسته اند جرقه ای که پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ صورت گرفت میزان تنفر و آمادگی مردم را برای سرنگونی جمهوری اسلامی به خوبی نشان داد.با نوشتن يك مقاله كوتاه از جنايت ادواری سياه بر سران كافي نبوده و امكان پذير هم نيست اين اشاره كوتاه فقط براي بازماندگان نسل سوخته معناي هزاران كتاب دارد كلماتي مثل تير و تركش، موشك و خمپاره، آژير قرمز،آوارگي و جنگ زدگي، امتحان سه مرحله ايي، گزينش و ...
بله قصه سركوب مردم از همان روزها شروع شد و امروز همان چشم اندازی است كه براي ايران رقم زدند و در جنگ بي بهانه نسل پرسشگر را بنام مكتب شهادت به قتلگاه بروند و بر پشته اي از كشته ها بيرق سبز يا حسين نشاندند و سالها در سايهء اين بيرق اشك سرد و دل داغ ديدهء مادران ايران را در زير چادري سياه از جنس خانوادهء شهداء مدفون كردند .
آن نسل رفت و نسل پرسشگر ديگری آمد، نسل دانشجو، جوان، نگران و پرشور و شورشي، نسلی كه فقط به يك اشاره ميتوانست تمام سرهای سازندگي را خراب كند نسلي كه فقط به يك رهبری نياز داشت كه به آنها ياد بده براي سازندگی بجز شر چه چيزهاي ديگري بايد ساخت اما اين نسل هم به سادگی به نسل سوت و كف و روسری آبی متهم شد و از بالای ساختمان كوی دانشگاه بنام فاطمه و زينب به حياط دانشگاه پرتاب شد و در همانجا ماند.

و اما بعدا، نسل خشم و نسلي كه پس از سالها حضور در صحنه و این باربه بهانه رای منو پس بده به خیابانها آمدند و احمدی نژاد سرپاسدار تیر خلاص زن، آنها را  خس و خاشاك فرض كرد و دستور دادند تا در نهایت بی رحمی به بسیاری از بازداشت شدگان تجاوز جنسی کنند تا وحشی گری  اسلام عزیزشان به جهانیان بشناسانند.   

۱۳۹۱ مهر ۱۳, پنجشنبه

misstro oss inteتظاهرات مقابل سفارت رژیم در استکهلم سپتامبر2012

تظاهرات در مقابل لانه جاسوسی جمهوری جنایتکار و کثیف اسلامی در استکهلم سپتامبر28/09/2012 فیلم از جمیس اودا تولکی ترگور به همراه با صحر پورعرضان و ادیت از بهرام تورانی مرگ بر خامنه ای نفرین بر احمدی نژاد به آمید آزادی برای گروه میسترو اوس اینته

misstro oss inteتظاهرات مقابل سفارت رژیم در استکهلم سپتامبر2012

تظاهرات مقابل لانه جاسوسی رژیم جنایتکار جمهوری کثیف اسلامی در استکهلم سپتامبر 28/09/2012

۱۳۹۱ مهر ۱۰, دوشنبه

تظاهرات مقابل لانه جاسوسی جمهوری اسلامی عکس از جمیس اودا28/09/12



تظاهرات در مقابل لانه جاسوسی جمهوری جنایتکار اسلامی عکس از جمیس اودا تولکی ترگور

بیانیه ناصر کریمی فعال و مبارز سیاسی در استکهلم

آذر دخت:سپاس از همرزم گرامی ناصر کریمی و دوستان مبارز دگر اندیش که مجری و بر گزار کننده تجمع اعتراضی 28 سپتامبر 2012 مقابل سفارت جمهوری اسلامی در استکهلم بوده و در عمل اتحاد خود را برای سرنگونی حکومت ننگین جمهوری اسلامی نشان دادند .

سرنگون باد جمهوری جنایتکار آخوندی














دیکتاتور به پایان سلام کن